کتاب سبز: داستانهای کوتاه چاپ نشده صادق هدایت
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
گردآورنده: امیر میروردی زاده
آنچه در این کتاب می خوانیم:
پیشگفتار / زندگی نامه و آثار او / آثار به جا مانده از هدایت / رباعیات خیام / زبان حال یک الاغ در وقت مرگ / حکایت با نتیجه / قصه کدو / گورستان زنان خیانتکار / سایه مغول / مرداب حبشه / کلاغ پیر
نوشته های شادروان هدایت بارها و در چاپهای گوناگون و متعدد نشر گردیده است و متاسفانه بیشتر جنبه تکرار و کپی داشته است و کمتر کوشش شده است به سراغ دیگر نوشته های او بروند، به جز دو مورد که معرفی خواهد شد. البته این روش بیماری واگیرداری است که در مورد دیگر آثار و نیز کارهای گوناگون تکرار می شود. آثار چاپ شده در کتاب حاضر همه از میان نشریات بسیار قدیمی که دستیابی به آنها نیز کار آسانی نیست همچون افسانه، وفا، برگهای کیان، پیام نو، سخن، مجله موسیقی... نسخه برداری شده است.
بیشتر
آنچه در این کتاب می خوانیم:
پیشگفتار / زندگی نامه و آثار او / آثار به جا مانده از هدایت / رباعیات خیام / زبان حال یک الاغ در وقت مرگ / حکایت با نتیجه / قصه کدو / گورستان زنان خیانتکار / سایه مغول / مرداب حبشه / کلاغ پیر
نوشته های شادروان هدایت بارها و در چاپهای گوناگون و متعدد نشر گردیده است و متاسفانه بیشتر جنبه تکرار و کپی داشته است و کمتر کوشش شده است به سراغ دیگر نوشته های او بروند، به جز دو مورد که معرفی خواهد شد. البته این روش بیماری واگیرداری است که در مورد دیگر آثار و نیز کارهای گوناگون تکرار می شود. آثار چاپ شده در کتاب حاضر همه از میان نشریات بسیار قدیمی که دستیابی به آنها نیز کار آسانی نیست همچون افسانه، وفا، برگهای کیان، پیام نو، سخن، مجله موسیقی... نسخه برداری شده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کتاب سبز: داستانهای کوتاه چاپ نشده صادق هدایت
کتاب سایه مغول داستانی است بینظیر از صادق هدایت در حال و هوای روزگاری که مغولان به ایران تاخته و از کشور جز ویرانهای باقینمانده بود. شاهرخ شخصیت اصلی این داستان است که پس از کشته شدن نامزدش گلشاد توسط مغولان، از آنها انتقام گرفته و سرانجام در دل طبیعت، از دنیا میرود. سایه مغول علاوه بر داشتن موضوعی ادبی/تاریخی، دارای وجهه فلسفی نیز میباشد و بازگشت انسان به طبیعت را به شکل محسوسی به مخاطب القا میکن
✨قسمتی از داستان
«ای زرتشت پاک: همانا نشان به پایان رسیدن هزارمین سال تو و آغاز بدترین دورهها این خواهد بود که: صدگونه، هزارگونه، دههزار گونه دیوها با موهای پریشان، از نژاد خشم، کشور ایران را از سوی خاور فرا گیرند. همه چیز را بسوزانند و نابود کنند: میهن، دارایی، مردانگی، بزرگ منشی، کیش، راستی، خوشی، آسایش، شادی، و همه کارهای اهورایی را پایمال کرده آیین مزدیسان و آتش (ورهرام) از بین برود. آنگاه با درندگی و ستمگری فرمانروایی کنند.
شاهرخ عرق ریزان گامهای سنگین برمیداشت و از مابین شاخسار انبوه درختان کهن به دشواری میگذشت. موهای ژولیده کرک شده روی شانهاش ریخته بود. چشمهای درشت و آشفته او با روشنایی ناخوشی میدرخشید. پیشانی گشاده و سفیدش از تیغ درختها خراشیده شده بود؛ دست چپ را جلوی بازوی راستش گرفته بود تا به مانعی برنخورد، از روی بازوی راستش خونابه بیرون آمده بود، جامه او پاره و پاهایش گل آلود بود. همین که چشمه کوچکی در آنجا دید، اخم پیشانیش باز شد، آهسته و با احتیاط نزدیک رفت، روی ریشه کلفت درخت بلوط جنگلی نشست که تنه پوکش از لای شکاف آن دیده میشد، اطراف خود را نگاه کرد؛ به نظرش آمد که او نخستین کسی است که به اینجا آمده.
این جا به قدری دیمی و خودرو بار آمده و به طوری راه عبور را به همه گرفته بود که طبیعتا ً هیچ کس، هیچ جانوری به خیال آمدن این جا نمیافتاد. آیا در میان جنگل بود یا نزدیک آبادی؟ آیا صبح یا نزدیک غروب بود؟ اینها را نمی دانست، همین قدر میدانست که هنوز شب نشده و به آبادی نرسیده است. به نظر شاهرخ جنگل هم ترسناک و هم گوارا بود. به بدنه درختها خزه سبز مغز پستهای روییده بود. برگهای خشک کم کم، خرده خرده تجزیه شده و خاک سیاه رنگی تشکیل میداد که از زیر آن، از لابلای آن، سبزههای خودرو بیرون آمده بود. بویی که در هوا پراکنده میشد، بوی سردابههای نمناک برگ قهوهای رنگ پوسیده بود که زیر آنها پر بود از حشرات کوچک، سوسکهای سیاه و خاکستری، پشههای درشت با پاهای دراز، کمر باریک و بال های شفاف، آن بالا در روشنایی خورشید میچرخیدند.
گودال پایین چشمه کوچک، از لجن سیاه و برگهای پوسیده انباشته شده بود. گاه گاهی حبابهای درخشان روی آب میآمد و میترکید ولی آب خود چشمه، آب باریکی که از زیر سنگ ریزهها میجوشید و بیرون میآمد روشن و درخشان بود. شاهرخ خم شد دست چپش را در آب چشمه فرو برد، آب خنک پوست دست او را نوازش کرد و این احساس مانند جریان برق به تمام تنش سرایت کرد. مثل این بود که خستگی او را بیرون میکشید.